دوست پسر دمدمی مزاج

پارت 37

یک ساعت بعد ات بیدار شد .
رفت توی اتاق جونگ کوک رفت روی تختش کنارش نشست .
بغلش اما جونگکوک کرد از بغلش روند .
ات : چی شده ؟!.
ج : قهرمان زندگیشم کیه ؟!.
ات : تو گوشی منو چک کردی ؟؟ از دست تو !! و خندید و زد به شونه جونگکوک.
ج : ات من جدی ام 4 ساله که با اون عوضی چت می‌کنی و به من خیانت میکنی ، اگه اونو دوست داری چرا قبول کردی با من قرار بزاری ؟؟.
ات توی شوک بود .
زد زیر خنده .
ات : چی میگی ؟ با خنده ادامه داد .
ات : اون جینگ سوعه دوست صمیمیه ۴ سال پیش رفت آمریکا از اون به بعد نیومد کره از طریق پیام با هم در ارتباط بودیم .
ج : وا-وا-واقعا ؟؟
ات : آره پس چی فک کردی !! من تو رو خیلی دوست دارم .
جونگ کوک با شرمندگی ان رو بغل کرد .
ات هم اونو بغل کرد .

ادامه دارد ... .
دیدگاه ها (۰)

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

اون توی اوج ناامیدی امیدش مادرش بود ولی مادرش هم مثل بقیه آد...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط